محمود صالحى؛ کارگران به ميدان ميايند
درحاليکه نورافکن هاى صنعت حقوق بشر روى "ژورناليست دگر انديش" و زندانى سياسى آقاى اکبر گنجى متمرکز شده است، زندانى سياسى محمود صالحى، کارگر مبارز و حق طلب و يکى از رهبران اصلى کارگران خباز در کردستان در سياهچالهاى رژيم اسلامى در شرايط بسيار نامناسب جسمى اسير است. دفاع از محمود صالحى، البته امر آزاديخواهان نيمه وقت و "گزينشى" در رسانه ها و نهادهاى جنبش بين المللى ديالوگ تمدنها و حتى سازمانهاى چپ خجالتى و مرعوب شده ايران که ميپندارند قدرت تا ابد از لاى عمامه و بيت آيات عظام و برنامه شامگاهى و شبانگاهى بى بى سى بيرون ميايد نيست. اما قدرتى به مراتب عظيم تر پا به ميدان دفاع از محمود صالحى گذاشته است. جنبش جهانى طبقه کارگر. از اتحاديه هاى کارگرى اروپا و آمريکا و استراليا و ژاپن، تا کارگران سقز و سنندج. جمهورى اسلامى با دستگيرى محمود صالحى، و محمود صالحى هايى که يکى پس از ديگر از اين پس به ميان ميدان مبارزه در ايران پا ميگذارند، کار خود را خراب تر ميکند. هر تعرض به رهبران کارگرى در ايران با انبوه تر شدن صف اعتراضى مستقل کارگران در ايران و رشد جنبش همبستگى بين المللى کارگرى پاسخ خواهد گرفت. اين هم جنبش حقوق بشر ماست.
انتخابات آمريکا: افتضاح کجاست؟
قفل شدن آراء ال گور و جرج دبليو بوش در فلوريدا و کشمکش حقوقى و سياسى بر سر شمارش آراء ظاهرا مايه سرشکستگى رسانه ها و حتى بعضى سخنگويان دموکراسى غربى شده است. برخى اين را يک افتضاح مينامند. رسانه هاى بخاطر تخمين هاى آمارى گمراه کننده و دست بدست کردن چندباره فلوريدا ميان دو طرف در شب انتخابات به موضع عذرخواهى و انتقاد از خود افتاده اند. برخى ديگر اين را نشان عتيقه بودن سيستم انتخاباتى آمريکا و عدم کارآيى اش ميدانند. بعضى اصالت انتخابات را زير سوال ميبرند چون کانديداى حائز اکثريت آراء در کل آمريکا (گور)، بخاطر سيستم کالجى ويژه انتخابات آمريکا به بوش که راى کمترى آورده است خواهد باخت.
تا آنجا که به رسانه بر ميگردد، اين واقعه تاکيدى است بر جعلى بودن فرهنگ نوين خبرسازى و خبر پردازى که با پيدايش رسانه هاى برزگ و تکنولوژى پخش زنده وقايع نضج گرفته است. کل مقوله خبر از معنى تهى شده است. اکنون ديگر اتفاقات حتى قبل از وقوع خبر محسوب ميشوند. بياد بياوريم سه شبانروز روز در زندگى ژورناليست جنگى کريستيان امانپور در سى ان ان را که لحظه به لحظه از ساحل تاهيتى خبر ميداد که هنوز نشانى از ناوگان آمريکا نيست! مغازه ها و ادارات باز هستند و هنوز اتفاقى رخ نداده است! اعلام نتيجه نهايى آراء يک انتخابات بى شک يک "خبر" است، اما گزارش لحظه به لحظه شمارش آراء و اينکه در هر لحظه چه کسى جلوست ارزش خبرى ندارد. اين ديگر از جنس قمار و شرطبندى روى مسابقه سگدوانى است. هيجان انگيز است اگر شرط بسته باشيد. اما "خبر" نيست. اگر شبکه هاى تلويزيونى آمريکا صبر کرده بودند تا نتيجه نهايى آراء شمارش شده را بعنوان يک خبر به مردم بدهد، اسکاندالى نشده بود. معلوم ميشد راى در فلوريدا نزديک بوده و بايد بازشمارى شود.
افتضاح واقعى انتخابات آمريکا، افتضاح دائمى و ذاتى اى که تمام ديکتاتوريهاى پارلمانى بورژوازى در غرب بر آن بنا شده است اينست که اين انتخاباتها نه بيانگر تمايلات و راى و خواست واقعى مردم است، و نه دولتها و مقاماتى که از صندوق سر در مياورند نماينده مردم و مجرى تمايلات و ترجيحات آنها هستند. انتخابات و دمکراسى پارلمانى بطور کلى ابزار کسب مشروعيت براى قدرت سياسى و حاکميتى است که در اساس از جاى ديگرى نشات ميگيرد و در جاى ديگرى سازمان مييابد. در حاليکه شرکت ب.ام..و در يک جلسه کوچک هيات مديره، بدون هيچ اعتبار نامه انتخاباتى، در پاسخ به نيازهاى سود آورى ٤٠٠٠٠ هزار کارگر انگليسى را در چند استان بيکار ميکند، چندين شهر بزرگ را به رکود ميکشد، و نسلى را به بى امکاناتى، اعتياد، فقر و بى آيندگى محکوم ميکند و يک ضربه چند صد ميليارد پوندى به قدرت خريد مردم ميزند و به هيچکس هم جوابگو نيست، دولت منتخب و پارلمان منتخب بر سر ده ميليون پوند اضافه و کم کردن بودجه فلان اداره وارد شور پنجم ميشود. دولتها در اين نظام انتخابى اند، اما قدرت سياسى و حاکمين نه.
مردم هم اين را فهميده اند. افتضاح عيان انتخابات آمريکا اين است که رئيس جمهور آتى آمريکا هرکه باشد فقط با راى ٢٢ درصد از افراد داراى حق راى در آمريکا به قدرت رسيده است. در اين نظام هيچکس هيچوقت حتى بطور فرمال و عددى راى اکثريت مردم را ندارد. در اين نظام زن نه کانديد ميشود و نه شانس انتخاب شدن دارد. در اين نظام از پيش براى سياه پوستى که خود را کانديد رياست جمهورى کند گلوله اى در اداره اى کنار گذاشته اند. در اين نظام همين راى هم با ٥٠٠ ميليون دلار هزينه تبليغات و رشوه خريدارى شده است. آدم عادى در اين دنياى آزاد شانس شرکت در اين انتخابات را ندارد. در اين نظام هر چهار سال يکبار يکى از ١٠٠ ميليون راى را به صندوق مياندازيد تا اجازه دخالت در سرنوشت جامعه را بار ديگر رسما و شرعا به ديگران واگذار کرده باشيد. انتخابات در ديکتاتورى پارلمانى لحظه اعمال اراده مردم نيست، لحظه سلب اين اراده است.
منصور حکمت
انترناسيونال هفتگى شماره ٢٨
٢٧ آبان ١٣٧٩ - ١٧ نوامبر ٢٠٠٠